آثار حج
عن الرضا علیه السلام قال:
ما رایت شیئا اسرع غنا و لا انفی للفقر من ادمان الحج
از امام رضا علیه السلام نقل شده که فرمود:
هیچ چیزی را بیشتر از حج مداوم، در بی نیازی و فقر زدائی مؤثر ندیدم.
بحار الانوار، ج 74، ص 318
عن الرضا علیه السلام قال:
ما رایت شیئا اسرع غنا و لا انفی للفقر من ادمان الحج
از امام رضا علیه السلام نقل شده که فرمود:
هیچ چیزی را بیشتر از حج مداوم، در بی نیازی و فقر زدائی مؤثر ندیدم.
بحار الانوار، ج 74، ص 318
پیامبر اکرم (صلّی الله عليه وآله):
إلهَو وَالعَبوا فَإنّی أکْرَهُ أنْ یُریٰ في دینِکُمْ غَلظَةً.
سرگرمی داشته باشید و تفریح کنید؛ چراکه خوش نمیدارم در دین شما درشتی و سختی دیده شود.
نهج الفصاحة، ص 259، ح 531
حفص بن غیاث: از امام جعفر صادق علیه السلام شنیدم که فرمود: همه خوبیها را در خانهای نهادهاند و کلید آن زهد و بی رغبتی به دنیاست.
سپس فرمود که: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است: مرد شیرینی ایمان را در دل نچشد تا باکش نباشد که دنیا در دست کیست و چه کسی آن را میخورد.
سپس امام صادق (ع) فرمود: بر دلهای شما حرام است که شیرینی ایمان را بدانند و بفهمند، مگر آن که نسبت به دنیا زهد ورزند و بیرغبت باشند.
متن حدیث:
عن حفص بن غیاث عن ابی عبد الله ع قال سمعته یقول: جُعِلَ اَلْخَیْرُ کُلُّهُ فِی بَیْتٍ وَ جُعِلَ مِفْتَاحُهُ اَلزُّهْدَ فِی اَلدُّنْیَا ثُمَّ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ ص لاَ یَجِدُ اَلرَّجُلُ حَلاَوَةَ اَلْإِیمَانِ فِی قَلْبِهِ حَتَّی لاَ یُبَالِیَ مَنْ أَکَلَ اَلدُّنْیَا ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ ع حَرَامٌ عَلَی قُلُوبِکُمْ أَنْ تَعْرِفَ حَلاَوَةَ اَلْإِیمَانِ حَتَّی تَزْهَدَ فِی اَلدُّنْیَا
"اصول کافی، ج2،ص 128- بحارالانوار، ج73،ص49″
یکی از دوستان که در مشاوره تخصص بالایی دارد میگفت: در جلسه پرسش و پاسخی که با دانشجویان داشتم، دانشجوی دختری که در رشته دندان پزشکی تحصیل میکرد، ضمن معرفی خود گفت: در صدر اسلام حجاب اجباری نبود، چرا امام دستور اجباری شدن آن را صادر کرد؟
به این دختر که اطرافش را دختران دیگر احاطه کرده بودند گفتم: حجاب یک مساله اجتماعی است که همه باید رعایت کنند و فرقی بین مسلمان و کافر نیست؛ چرا که یك اصل مسلّم در اسلام داریم كه هر حكمى براى مؤمنین و مسلمانان ثابت است، دیگران نیز مكلّف به آن هستند بنابراین آنها هم موظّف به حكم حجاب و ترك شرابخوارى (حدّاقلّ آشكارا) و گناهان دیگر هستند.
ادیان دیگری هم که در میان مسلمانان زندگی میکردند حجابشان مثل امروز نبود،؛ بلکه آنها خودشان قائل به حجاب زن بودند و، قبل از اسلام ضمن رعایت حجاب به قوانین اسلامی احترام میگذاشتند.
با توجه به این نکته که تمام اعمال و احکام در صدر اسلام مستند به قرآن و دستورات آن بوده است، ما نیز در مسئله وضعیت حجاب در صدر اسلام با استناد به قرآن و آیات نورانی آن را بررسی میکنیم؛ از آن جهت که هر اجتماعی برای سالم ماندن از تحریک شهوت که زنا را به دنبال دارد، نیازمند حفظ حجاب از طرف زنان و ترک نگاه از طرف مردان میباشد، لذا خداوند در قرآن کریم با آیات متعددی به اهمیت نقس حجاب پرداخته و میفرماید:
«وَ قَرْنَ فی بُیوتِكُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیةِ اْلأُولى"[سوره احزاب، آیه 33.] ای زنان پیامبر! در خانههای خود بمانید و هم چون جاهلیت نخستین در میان مردم ظاهر نشوید. اندام و وسایل زینت خود را در معرض تماشای دیگران قرار ندهید.»
مراد از جاهلیت اولی همان جاهلیتی است که مقارن عصر پیامبر(صلی الله علیه و آله) بوده، طوری که در تاریخ آمده آن موقع زنان حجاب درستی نداشتند و دنباله روسری خود را به پشت سر میانداختند به گونهای که گلو و قسمتی از سینه و گردن بند و گوشواره آنان نمایان بوده و به این ترتیب قرآن همسران پیامبر را از این گونه اعمال باز میدارد. البته بدون شک این حکم عام و تکیه آیات بر زنان پیامبر به عنوان تأکید بیشتر است.
باز خداوند در آیه دیگری می فرماید:
« یا أَیهَا النَّبِى قُل لِّأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاء الْمُؤْمِنِینَ یدْنِینَ عَلَیهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَن یعْرَفْنَ فَلَا یؤْذَینَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا” [سوره احزاب ، آیه 59] اى پیامبر به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو پوششهاى خود را بر خود فروتر گیرند این براى آن كه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند و خدا آمرزنده مهربان است.»
به آن دانشجوی دختر گفتم: زنان در صدر اسلام مطیع بودند و به محض شنیدن آیات وحی خود را برای اجرای دستور الهی آماده میکردند و نیازی به اجبار نبود، همان گونه که نقل میکنند وقتی حضرت زهرا برای دفاع از فدک میخواست به مسجد برود، «هنگام خروج از منزل مقنعه را محکم بر سر بستند و جلباب و چادر را بهگونهای که تمام بدن آن حضرت را میپوشاند و گوشههای آن به زمین میرسید، به تن کردند و به همراه گروهی به مسجد حرکت نمودند»
به دانشجویان دیگر که به دقت به مطالب گوش میدادند گفتم: حجاب و عقاف تا آنجا که در حریم زندگی خصوصی افراد است، امر فردی و خصوصی است و کسی نمیتواند در آن دخالت کرده و تجسس نماید، ولی آنگاه که به یک مساله اجتماعی تبدیل شد و با حقوق دیگران ارتباط پیدا کرد، حکومت و حاکم میتواند از باب نهی از منکر و صیانت از اخلاق و معنویت جامعه، حجاب را الزامی کند و برای آن مجازات تعیین نماید؛ چراکه بی حجابی سلامت روانی جامعه را تهدید میکند و زنان را در معرض انواع خطرات غیر قابل جبران قرار میدهد.
با توجه به مطالب فوق میشود به این نتیجه رسید که، در صدر اسلام به حجاب اهمیت زیادی میداند، در ثانی بعد از رسول خدا کسانی که بر جامعه حکومت میکردند افراد ظالمی بودند که به زور حکومت را غصب کرده بودند، و راهبران الهی وامامان حق مدت کمی عهدهدار حکومت بودند؛ قطعا اگر حکومت به دست امامان شیعه بود برای تامین آرامش اجتماعی و بالا بردن ارزش و احترام زن و همچنین استجکام پیوند خانوادگی، در مقابل پدیده بی حجابی ایستاده و با آن مبارزه میکردند.
منبع:https://www.welayatnet.com/fa/news/33501
پرگویی
یکی از عواملی که موجب خستگی و کسالت مخاطبان می شود، آن است که مبلغ در بیان مقصود خویش بجای استفاده از کلام مختصر وبلیغ، پرگویی کند.
از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود:
«قیل ما البلاغه؟، فقال(ع) من عرف شیئا قل کلامه فیه وانما سمی البلیغ لانه یبلغ حاجته باهون سعیه »
از امام صادق(ع) سؤال شد بلاغت چیست؟ فرمود: آنکه چیزی راشناخت سخنش درباره آن کم می شود. بلیغ نیز به همین خاطر چنین نام گرفته است، زیرا که با اندک تلاشی به مقصود خود نایل می آید.
امام کاظم(ع) نیز در این باره فرموده اند:
(هر کس با زواید سخن خود، شیرینی و زیبایی های حکیمانه سخن رامحو کند… گویا بر نابودی عقل خویش اقدام کرده است.)
حضرت علی(ع) فرمود:«خیر الکلام مالا یمل ولایقل »
بهترین سخن آن است که نه کم باشد و نه ملال آور.
همچنین آن حضرت فرموده اند:«قلیل یدوم علیک خیر من کثیرمملول » اندکی که دوام دارد، بهتر است، از زیادی که ملال آورباشد.
سنت پیامبر گرامی(ص) هم سخنرانی های کوتاه و مفید بوده است.
توجه به هدف تبلیغ
انسان در نقطه پایانی کمال خویش به جایگاهی می رسد که جواررحمت خدا است. چنانکه قرآن می فرماید:
(ان المتقین فی جنات ونهر فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر)
محققا اهل تقوا در باغها و کنار نهرها منزل گزینند. درمنزلگاه صدق و حقیقت نزد خداوند با عزت و سلطنت جاودانی متنعم اند.
کمال نهایی انسان در رسیدن به قرب ربوبی است و آمدن انسان به این جهان برای تحصیل آمادگی جهت وصال به حق است. از این روتمامی کوشش های تبلیغی باید در جهت تحصیل این آمادگی و کسب شایستگی برای رسیدن به لقای الهی باشد. انحراف از این هدف کلی می تواند موجب سردرگمی مبلغ و مخاطب شود.
اهداف فرعی و انحرافی، گرمی جلسه، خوش آمد مخاطب و بانی مجلس،جذب مریدان، کسب شهرت در خطابه و منبر و. .. در دراز مدت موفقیت مبلغ را در رسیدن به اهداف متعالی اسلام با خطر کاهش تاثیر مطلوب و خدای ناکرده تاثیر گذاری منفی در تبلیغ شوندگان مواجه خواهد کرد.
مولی الموحدین حضرت علی(ع) می فرماید:«یثیروا لهم دفائن العقول » انبیا آمدند تا عقلهای خفته را برانگیزند.
هدف، نشر قانون خدا است. مبارزه با ظلم است. دعوت به عدالت وتقوا است. اتمام حجت و ارشاد و امر به معروف و نهی از منکراست.
تبلیغ کار بسیار ارزشمندی است که اول مسوولیت آن از طرف خداوند بر عهده انبیا و اولیا و سپس بر عهده علمای ربانی است.
هدف تبلیغ در مکتب انبیا نجات مردم از طاغوت ها، هواهای نفسانی، جهل، تفرقه، شرک، دعوت به ایمان به خداوند و قانون آسمانی و معاد و… است. بنا به فرمایش قرآن محتوای تبلیغ تمام انبیا یکی بوده است:(ان اعبدوالله واجتنبوا الطاغوت)
تندخویی و زود رنجی
این ها دو صفت است که از ارزش مبلغ دینی می کاهد.
مردمی که گرد مبلغ جمع می شوند گاهی اسباب آزردگی و دلسردی اورا فراهم ساخته و با اصرارها، نادانی ها، خشنونت ها، بدرفتاری هاو پرگویی های خویش، مبلغ را به ستوه می آورند.
مبلغ دینی هر چه باشد یک انسان است و انسان از کارهای ناپسندآزرده می گردد و آزردگی خود را آشکار می کند. و نیز انسان هرچه باشد به خشم می آید و گاهی خشم خود را آشکار می سازد.
در نتیجه خشم و آزردگی، مردم پراکنده می شوند. چنانکه خداوندمتعال در قرآن کریم به پیامبر عظیم الشان و مبلغ کبیراسلام(ص) می فرماید:
(فبما رحمه من الله لنت لهم ولو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک) ای رسول رحمت، خدا تو را با حمت خویش با خلق مهربان و خوش خوی گردانید و اگر تندخو و سخت دل می بودی، مردم از گردتو پراکنده می شدند.
مردم از مبلغان توقع دارند که نیکوترین اخلاق را داشته باشند وبرای دیگران الگو و اسوه باشند، و به دیگر سخن، مردم انتظاردارند که مبلغ و نماینده مذهبی در صفات برتر و ملکات نیکوخلیفه و جانشین رسول اکرم(ص) و ائمه طاهرین(علیهم السلام)باشد.
خشم علی (ع)
داستان معروف امام علی(ع) را شنیده ایم. آن حضرت در میدان جنگ «عمرو بن عبدود» حریف رزمی خود را نقش زمین می سازد و روی سینه او می نشیند. دشمن مغلوب که همه توان خود را از دست داده و از هرگونه اقدامی ناتوان مانده است، آب دهان به طرف امیرالمؤمنین(ع) پرتاب می کند. عمل خبیث و نگران کننده اوعلی(ع) را ناراحت می کند تا سریع تر علی(ع) کار او را تمام کند،اما امام(ع) تعلل می کند و از روی سینه «عمرو» برمی خیزد،اندکی صبر می کند و قدم می زند، تا خشمش فرو می نشیند آنگاه، سردشمن را«خالصا لوجه الله »، از بدن جدا می کند.
امام هم غضب می کند; عصبانی می شود، این ها جنبه های بشری است،اما در اثر تسلط بر نفس، خشم و غضب خود را مهار می کند. و عمل خود را با هوای نفس آمیخته نمی سازد، بلکه خالصا لوجه الله دشمن دین را به نیستی می کشاند. چنین رفتاری می تواند برای افراد بشر درس عملی واقع شود.